سایه من

بذر تمام بدبختی‌های ما در سال‌هایی کاشته می‌شود که با آدم‌هایی سر و کار داریم که معتقدند، نه تنها دریافته‌اند چه چیزهایی برای خودشان درست است، بلکه صلاح دیگران را نیز می‌دانند.
آنها با توسل به این اکتشاف خود و سنت مخربی که هزاران سال است بر فکر آنها سایه افکنده، احساس می‌کنند وظیفه دارند ما را مجبور کنند کاری را که از نظر آنها درست است، انجام دهیم.
بزرگترین بدبختی انسان نحوه مقاومتش در برابر این اجبار است؛ نظریه انتخاب مخالف سنت باستانی، "من صلاح تو را می‌دانم"، است.

ویلیام گلاسر

... .

مثلا سی سال پیش به دنیا می آمدیم؛
من چادر سفید به سر، زنبیل به دست از کنار تو سر به زیر میگذشتم و نگاه پر از شوقت را حتی از آن سرِ پایین انداخته ات حس میکردم،
مثلا مهرت در دلم مینشست و تو شبها من را کنار خودت میدیدی ...
مثلا مادرت از نجابت من به مادرم میگفت و میگفت برای امر خیر خدمت میرسیم ...
شیرینی میخوردیم، با آن ابروهای پیوندی انگشتر فرو میرفت توی دست چپم و تو توی دلت قربان صدقه ام میرفتی؛
توی حیاط خانه اتان ریسه میکشیدند و سیب و خیار را با سبد از حوض جمع میکردند
من از خوشحالی کیلو کیلو قند در دلم آب میشد
توی اتاق پشتی خانه تان رسما میشدی، سایه سرم و تور را میزدی بالا و کل عشقت را میریختی توی نگاهم و تا ابد مال هم میشدیم و مال هم میماندیم ...
میبینی،
ما برای هم ساخته شده بودیم،
ما جفت هم بودیم، نیمه ی هم ...
اگر با چادر سفید و زنبیل از جلوی چشمان به زمین دوخته شده ی تو میگذشتم ...
ما برای هم ساخته شده بودیم اگر فقط سی سال زودتر چشم هایمان را باز میکردیم ...


 فاطمه جوادی

... .

تو خوشبختی ... 
آن هنگام که خورشید را به عمق هزارتویِ نگاهت می خوانی ، سقف ها و سایه ها را پس می زنی و به تماشای پرواز پرندگان آزاد می نشینی .
آن هنگام که غم ها را گوشه ی بن بستی چال می کنی و با حالی خوش ، روی برگ های خشکیده ی خیابانی پرسه می زنی ،
جهان به طرز شگفت انگیزی زیباست !
حتی اگر این زیبایی به سانِ نیلوفری در محاصره ی مرداب باشد !
تو نیلوفر را ببین که جسورانه ایستاده ، سکون و تاریکیِ مرداب را پس زده و آسمان و آفتاب را در آغوش می گیرد .
می بینی ؟
می توان در نهایتِ اسارت ، آزاد بود
می توان در دلِ بدترین ها بود و بهترین ها را ساخت
می توان مرداب را هم برای صعود ، پله کرد
و در سیاهی و درد ، ریشه داشت و به زیباترین حالت ممکن ، به اوج رسید ...

نرگس صرافیان طوفان

... .