سایه من

بس که همپایش غم و ادبار می‌آید فرود
بر سر من عید چون آوار می‌آید فرود
می‌دهم خود را نوید سال ِ بهتر، سال‌هاست
گرچه هر سالم بهتر از پار می‌آید فرود
در دل من خانه گیرد، هر چه عالم را غم است
می‌رسد وقتی به منزل، بار می‌آید فرود
رنگ راحت کو به عمر، این تیر پرتاب اجل؟
می‌گریزد سایه، چون دیوار می‌آید فرود

اخوان ثالث
 

... .

هرکس که چیزی را می سازد _ حتی لانه ی فروریخته ی یک جفت قمری را_ منفور همه ی کسانی ست که اهل ساختن نیستند. و هرکس که چیزی را تغییر می دهد _ فقط به قدر جابه جا کردن یک گلدان، که گیاه درون آن ، ممکن است در سایه بپوسد و بمیرد_ باید در انتظار سنگباران همه ی کسانی باشد که عاشق توقف اند و ایستایی و سکون.

نادر ابراهیمی

... .

نه از جلاد می هراسم
نه از واپسین فرود تنم
نه از لوله های تفنگ های مرگ
نه از سایه ها بر دیوار
نه از شبی که بر زمین
واپسین ستاره ی کم سوی درد پرتاب می شود
اما وای از بی تفاوتی چشم فروبسته ی دنیایی بی رحم و بی احساس...

راجر واترز

... .