سایه من

دنیا پُر از شگفتی ها و رازهاست. فکر می کنیم که آدم های نزدیکمان را می شناسیم، امّا زمان با خودش چیزهایی می آورد که می فهمیم کمتر از آنچه فکر می کرده ایم، می دانیم؛ یعنی تقریبا هیچ.
همیشه بخش بزرگتر حقیقت، در سایه قرار دارد. حتّی اگر بخش روشن، بزرگتر شود، باز هم  بُرد با سایه هاست ...

خاویر ماریاس

... .

فهمیدم که تا ممکن است باید خاموش شد . تا ممکن است باید افکارم را برای خودم نگهدارم . و اگر حالا تصمیم گرفتم که بنویسم  ؛ فقط برای این است که خودم را به سایه ام معرفی کنم .

 صادق هدایت

... .

در خیابان‌های شهر راه می‌روم و به چهره‌ها، به حالت مردم، به اندامشان، به حرکات و به نگاه‌های بی رَمَقِشان می‌نگرم ؛ هرچه بیشتر نگاه می‌کنم بیشتر از خودم می‌پرسم چه بر سر نوع بشر آمده است؟ در واقع به جای نوع بشر همه جا نقاب می.بینم، نقاب اندوه، نقاب کینه و بغض و نقاب پریشانی !
گاهی اوقات به نظرم می‌رسد که طلسمی شوم و خبیث بر سر شهر سایه افکنده است. وقتی همه خوابیده بودند جادوگری قدرتمند لبخند را از روی لبان مردم زدوده و به جای آن اندوه و کدورت بر چهره‌ها پاشیده است، فقط بغض و کینه، تهاجم و زورگویی برای انسان‌ها باقی گذاشته است ...

سوزانا تامارو

 

... .