سایه من

۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سایه من» ثبت شده است

این واقعیت  این که با شروع این جمله ممکن است فرصت تمام کردن آن را نیابم، که با ریختن این نوشیدنی برای خودم ،ممکن است فرصت چشیدن آن
را پیدا نکنم، این که بعد از خوابیدن ممکن است دیگر هرگز بیدار نشوم ،یا پس از بیدار شدن، دیگر به هنگام خوابیدن زنده نباشم این واقعیت سی و پنج
سال است که بر هستی و زندگی ام سایه انداخته…

جان بارت

 

... .

آیا امکان اینکه شنونده بخواهد بهتر بشنود وجود دارد؟ شاید اگر خوش برخوردتر باشد اینکار آسان تر شود. این ممکن است تاثیر روانی خوبی بر روی فرد بگذارد و او را شاداب تر از گذشته بکند.
تصور روشنایی در تاریکی!
چه کسی اولین بار در این مورد صحبت کرد؟ چه کسی اولین بار با حرارت در مورد دیدن روشنایی در تاریکی و سایه صحبت کرد و آن را به همنشین نسبت داد؟ نور کم، علامت حضور همنشین است. نوری ملایم و بی تحرک.

ساموئل بکت

... .

آنها می‌گویند
بیش از این نمی توان نزدیک بود
بیش از این نمی‌توان عشق ورزید
و من مثل سایه که بخواهد از تن جدا شود
مثل تن که بخواهد از جان جدا شود
می‌خواهم که از یاد بروم


آنا آخماتووا

... .